فراماسونی_یهود_شیطان پرستی

فراماسونی_یهود_شیطان پرستی

پرچم فلسطین بر دوش رونالدو

افسران - پرچم فلسطین بر دوش رونالدو


برچسب‌ها:
+ نوشته شده در  شنبه 2 شهريور 1392برچسب:,ساعت 17:36  توسط فرزاد  

سازنده فیلم ضد ایرانی آرگو کیست؟ + عکس

 

 

263422_714

 

 مشرق؛ کثرت وقایع دهه ۵۰ و ۶۰، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران را به موضوعی بی بدیل و ماندگار در تاریخ مبدل ساخته است.

یکی از مهمترین این وقایع، موضوع تسخیر سفارت آمریکا، به عنوان نمایندگی رسمی سیاسی ایالات متحده آمریکا در ایران می باشد.
واقعه ای که بسیار سریع و در جنب وقایع کثیر آن زمان به وقوع پیوست و خود اسبابی از برای تحقق وقایع دیگر بود.
 
 
 

واقعه ای که اگر چه هیچ گاه فرصتی از برای بازخوانی مفصل و تطبیقی آن بوجود نیامد، اما آبشخور موضوعاتی بسیار گردید و متاسفانه امروزه جُز ادبیات کلی “لانه جاسوسی” تصوری جامع از آن وجود ندارد.

 

ادبیاتی که تنها این تصور را در مخاطب پدید می آورد که در ایران سفارت آمریکا به تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ توسط دانشجویان پیرو خط امام اشغال شد و از آن پس “سفارت آمریکا” را با نام “لانه جاسوسی” نامیدند.

اگر چه در باب کم کاری صورت گرفته عوامل متعددی را میتوان برشمرد، اما بیش از همه عُدول بخشی از مُسخرین لانه جاسوسی از مواضع انقلابی و دَر غَلطیدن ایشان به آغوش امپریالیسم جهانی را میتوان عامل اصلی ابتر ماندن نشر و بسط واقعیات سریع آن دوران دانست؛ اما واقع امر آن است که با وجود آلزایمز بسیاری از مسئولین در این باب، هیچگاه موضوع سفارت آمریکا طی این ۳۳ سال از دستورکار سردمداران آمریکا خارج نشد و تسخیر این ساختمان واقع در محدوده خیابان‌های مفتح و طالقانی، به عنوان ضربه ای به یاد ماندنی بر هیمنه استکبار جهانی سرمشق مستضعفین بوده و هست.

بویژه پس از فضاحت آمریکا در واقعه به یاد ماندنی طبس و تصویر جنازه های سوخته رنجرهای آمریکایی، این هیمنه به کلی فروپاشید.
این فروپاشی آنقدر فضیح بود که آمریکا نتوانست طی این ۳۳ سال با انبوه فیلمها و مستندهای بر آن سرپوش نَهاده و از خویش اعاده حیثیت نماید. حال این ابر قدرت خود خوانده جهان اینبار با “آرگو” به مصاف اذهان جهانیان آمده تا شاید بتواند به زعم خویش ایالات متحده آمریکا را تطهیر نماید.

اما به راستی تطهیر کنندهی آمریکا چه کسی است؟

“بنیامین جیزا افلک بولدت” (בנג’מין ג’זה אפלק) معروف به “بن افلک” (Ben Affleck) یهودی آمریکازاده ۴۰ ساله ای است که این روزها نام او همراه ” آرگو” رونق محافل و مجامع هنری داست.


“بنیامین جیزا افلک بولدت” (Benjamin Géza Affleck-Boldt)

خانواده او از جمله یهودیان آلمانی- انگلیسی می باشند و وی با وجود آنکه در ۱۵ اوت ۱۹۷۲ میلادی در مهمترین شهر یهودی نشین ایالات متحده آمریکا، یعنی شهر دانشگاهی “برکلی” ایالت “کالیفرنیا” به دنیا آمد،

اما عمده کودکی و نوجوانی خود را در شهر “کمبریج” ابر شهر “ماساچوست” ایالت “نیو انگلند” ایالات متحدهی آمریکا سپری نموده است.

پدر “بنیامین” یک مددکار اجتماعی و بازیگر تئاتر به نام ” تیموتی بایرز افلک” (Timothy Byers Affleck) و مادر او یک معلم مدرسه به نام ” کریستین آنه افلک” (Christine Anne “Chris” Affleck) بود.

همچنین “بنیامین” دارای یک برادر و آن هم کوچکتر از خود به نام ” کالب کیسی مک گوائیر افلک-بالدت” معروف به “کیسی افلک” است.


کالب کیسی مک گوائیر افلک-بولدت

“بنیامین” که فعالیت رسمی هنری خود را در سن هشت سالگی با بازی در سریال “سفر میمی” آغاز نمود.

“بنیامین” با وجود ضعفهای بسیار هنری، با کمک و همیاری یهود و به جهت بی حیایی فوق العاده ای که در مقابل دوربین دارد، تا به امروز حدود ۵۰ فعالیت هنری داشته، که هر یک در جای خود قابل نقد و بررسی است.






 

“بنیامین” در سن ۳۶ سالگی با بازی در فیلم “سرزمین هالیوود” در اوج فعالیت بازیگری قرار گرفت.


“سرزمین هالیوود” (Hollywoodland) محصول سال ۲۰۰۶ میلادی

و پس از آن یهود او را آماده کارگردانی یافت و “بنیامین” ۳۷ ساله را با ساخت اولین فیلم خود با نام “رفته عزیزم رفته” رسما به باشگاه کارگردانان وارد کرد.


” رفته عزیزم رفته” (Gone Baby Gone) محصول سال ۲۰۰۷ میلادی

“بنیامین” همچون سایر یهودیان داری فرزندان زیادی نیست و در حال حاضر تنها سه فرزند رسمی دارد؛ دو دختر به نامهای “ولت آنا افلک” و “رز الیزابت افلک” و یک پسر به نام ” ساموئل گارنر افلک” .

“بنیامین” عاشق شهرت، بویژه شهرت سیاسی است؛ وی حامی سرسختی برای دموکراتها محسوب می شود.

سابقه حمایت “بنیامین” از دموکراتها به دور اول انتخابات “جرج بوش” در سال ۲۰۰۰ میلادی بر می گردد.

“بنیامین” در این سال با حمایت رسمی خود از “اَل گور” دموکرات در مقابل “بوش” جمهوری خواه، به برگ برنده دموکراتها در انتخابات مبدل شد تا جایی که در دور اول انتخابات “جرج بوش” در سال ۲۰۰۴ میلادی، “بنیامین” حمایت همه جانبه ای از رقیب دموکرات “بوش” یعنی “جان کری” نمود.

“بنیامین” در هر دو دوره انتخابات “اوباما”ی دموکرات سهم زیادی در عوام فریبی و بالابردن حمایت از او ایفا نمود.

“بنیامین” علاوه بر آنکه عاشق شهرت است، عاشق زنان مشهور نیز هست.

وی تا به حال با هفت زن ارتباط رسمی داشته که در این میان “جنیفر گارنر” با طولانی ترین ارتباط یعنی حدود هفت سال، شاید از بیشترین اقبال برخوردار بوده است.

 

+ نوشته شده در  جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,

ساعت 8:59  توسط فرزاد  

تحلیل و بررسی فیلم آرگو با نگاهی استراتژیستی

 تحلیل و بررسی فیلم آرگو با نگاهی استراتژیستی

رضا پژومان : آرگو نام فیلمی است در ژانر دلهره آور سیاسی محصول 2012 آمریکا و ساخته کارگردان خوش آتیه هالیوودی،بن افلک که با این اثر خوش خدمتی و آیندۀ خویش را ،اثبات وتضمین نمود؛بازیگران این فیلم:بن افلک،آلن آرکین،برایان کراستون ،جان گودمن، ویکتور گاربر اسکات مک نایر تهیه کننده:گرنت هسلوف ، جرج کلونی و بن افلک، فیلمنامه:کریس تریو؛این فیلم در 2763 سالن سینما در امریکا و کانادا به نمایش در آمد که با فروش 107 میلیون دلاری در آمریکایی شمالی به کار خود پایان داد؛و تا هفتۀ سوم در سطح جهانی 13میلیون فروش کرد؛این فیلم ازسوی منتقدین نمرۀ اِیِ مثبت گرفت و 120 دقیقه مدت زمان فیلم است؛

«آرگو» محصول کمپانی «برادران وارنر» است که پیش از این افتخار ساخت فیلم هایی چون «۳۰۰» را در کارنامه کاری خود دارد؛ این کمپانی یکی از بزرگ‌ ترین تهیه‌کنندگان فیلم و برنامه‌های تلویزیونی جهان است ،که در سال ۱۹۱۸ توسط مهاجران یهودی لهستانی به آمریکا تأسیس شده و سومین استودیوی فیلم‌سازی قدیمی آمریکا بعد از پارامونت پیکچرز (۱۹۱۲) و یونیورسال استودیوز (۱۹۱۲) است؛

فیلم سینمایی «آرگو» درباره تسخیر لانۀجاسوسی آمریکا(وقایع گروگانگیری؟)در سال ١٩٧٩ در تهران، با بازی و کارگردانی «بن افلک» است که پیش از این فیلم «شهر»،را کارگردانی کرده واین فیلم نیز نامزد جایزه اسکار بوده است؛

فیلم«آرگو» در واشنگتن، لس‌آنجلس، ترکیه (استامبول) جلوی دوربین رفته است.
پروسه یافتن بازیگران ایرانی،‌ با تبلیغات وسیع در نشریات و رسانه‌های فارسی زبان ایرانی لس‌آنجلس صورت گرفت، که در این میان عده‌ای زیادی نیز برای بازی در این فیلم ابراز علاقه کردند که در نهایت چند نفر ایرانی و عرب‌ تبار برای بازی در نقش‌های فرعی انتخاب شدند؛ مدت‌ها پیش از شروع ساخت فیلم «آرگو»، دست‌اندرکاران این فیلم از جمله خود بن‌افلک، از نزدیک با آژانس‌های ویژه برای یافتن بازیگران ایرانی مناسب نقش‌های مختلف این فیلم همکاری داشته‌اند؛


 

بن افلک نیز در این فیلم نقش «تونی مندز»، مامور کارکشتۀ سابق سازمان سیا را بازی می‌کند که ماموریت می‌یابد که از آمریکا به تهران سفر کند و ۶ آمریکایی را که توانسته‌اند در جریان تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیروخط امام، فرار کنند و در خانه سفیر کانادا در تهران مخفی شوند را از تهران خارج کند. در سال 2007 میلادی فیلمنامه «آرگو» بر اساس مقاله‌ای به قلم «جاشوآ بیرمن»در مجله «وایرد» با عنوان «چگونه سازمان جاسوسی آمریکا از یک داستان علمی – تخیلی برای نجات آمریکایی‌ها از تهران استفاده کرد» به رشتۀ تحریر در آمد،و در آن جزئیات نجات ۶ نفر دیپلمات آمریکایی در تهران را توضیح داد؛یش از آن تونی مندز هم خاطرات خود را در پایگاه اینترنتی سازمان سیا منتشر کرده بود؛براساس این دو مقاله در سال 2007 جرج کلونی به همراه گرانت هسلوف و دیوید کلاوانز پروژه ساخت فیلم را آغاز نمودند و در فوریه سال 2011 بن افلک به عنوان کارگردان به گروه تولید فیلم اضافه گردید فیلم در ماه اوت 2011در لوس آنجلس کلید خورد،ما بقی تصاویر فیلم نیز در شهر های مک لین ویرجینیا،واشنگتن دی سی و استانبول که مختص ترسیم معماری وحال وهوای ایران اوایل نقلاب اسلامی است فیلمبرداری شده است؛

 

واشنگتن پست در گزارشی به مناسبت اکران این فیلم نوشت: موضوع فرار این شش دیپلمات تا سال 1997 و پنجاهمین سالگرد تاسیس سیا فاش نشده بود. مندز در آن مراسم توسط آژانس مورد تقدیر قرار گرفت و داستان آرگو را برای خبرنگاری به نام دَن‌ ردر بازگو کرد. اکنون این داستان که درباره فیلم فرضی بوده، موضوع فیلمی واقعی در هالیوود شده است؛
گفته می‌شود که این فیلمنامه را «کریس تریو» با همکاری «جورج کلونی» نوشته است؛

آرگو در مجموع با استقبال منتقدان روبرو شده‌است ؛ راجرایبرت به فیلم نمره کامل (چهار ستاره) داده و هنربکار رفته در فیلم را نایاب توصیف کرد؛گری سیک(یکی از رجال سیاسی و استاد دانشگاه کلمبیا) در مصاحبه با رادیو اِن پی آر از اینکه در فیلم با وجود موضوع حادِ سیاسی چون ایران،دست کم یک ایرانی با شخصیت مثبت معرفی می شود اضهار خشنودی کرد، تاد مک کارتی منتقد هالیوود ریپورتر نوشتکه فیلم آرگو یک فیلم دلهره آور سیاسی عالی است که جزئیات را هوشمندانه روایت می کند،منتقد یو اس ای تودی نوشت که آرگو فیلم دلهره آور سیاسی واقعی و هیجان انگیز با طراحی مناسب است؛سارا شورد یکی از سه آمریکایی که در سال 2009 در حال تفریح و گذراندن تعطیلات در ایران«؟» بازداشت شدند«اصلاً داریم همچین چیزی» در انتقاد از این فیلم نوشت که آرگو حقیقت های ایران را محو میکند و اذعان نمود که قهرمان واقعی فیلم زن ایرانی است که در سفارت کانادا کار می کرده است اما در فیلم به او بهای کافی داده نشده است؛ افلک درباره مشکلات ساخت این فیلم گفت: تهیه‌کنندگان برای یافتن ایرانیانی که تمایل داشته باشند در این فیلم بازی کنند، با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم کردند، هیچ‌کدام از آن‌ها تمایل به این کار نداشتند. اکنون از عواقب ساخت این فیلم می‌ترسم ... از آنچه که ممکن است پس از بازگشت به خانه، برای خانواده‌ام اتفاق بیافتدبیمناکم؛

پا به پای داستان:

در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ دانشجویان پیرو خط امام «ره» به (سفارت آمریکا)لانۀ جاسوسی آمریکا در تهران حمله کرده آن را به تصرف خود درآوردند و به اصطلاح، کارمندانِ سفارت را هم به گروگان گرفتند. از میان کارکنان سفارت ، تعداد ۶ نفر موفق می‌شوند از در پشت سفارت به خانه سفیر کانادا در ایران بگریزند و سپس مامور ویژه‌ سازمان سیا تونی مندز ، با بازی بن افلک را مامور خروج این 6 نفر از تهران می گرداند؛تونی با دِرایتی که به خرج می دهد طرح راه اندازی شرکتی فیلمسازی را در هالیوود به سازمان سیا می دهد و با همکاری جان چمبرز چهره پرداز مشهور هالیوودی و بدون دخالت و میانجی گری دولت و یا هیچ سازمان دیگری شرکت شماره6 را راه اندازی میکند وپس از انتخاب داستان آرگو برای فیلم خود که مرتبط با حال وهوای مشرق زمین است از طریق ترکیه وارد ایران می شود و پس از آشنا کردن ماموران سازمان سیا یا همان شهروندان شریف آمریکایی با چگونگی نقشۀ فرار وپذییرفتن نقش و جایگاه خویش در قالب گروه تولید فیلم و آمادگی لازم پس از تمرینهای مکرر با مندزبه آخرین مرحلۀ ماموریت خویش میرسند یعنی خروج از ایران از طریق راه هوایی در این بین سازمان سیا از کاخ ریاست جمهوری دستور لغو ماموریت را می گیرد چون ارتش طرح ورود نیروی دلتا را از مدتی قبل تر برای خروج گروگانها از طریق یک برنامۀ دقیق نظامی ازتهران آماده کرده بود(داستان طبس) ،اما تونی مندز با تکیه به تجربه خود روحیۀ میهن پرستی و انسان دوستی خویش پس از دریافت دستور دلسرد نگردیده ودر نهایت با 6 نفر آمریکایی با هویت جعلی وکانادایی، در فرودگاه مهر آباد با پرواز سوئیس ایر از ایران خارج میگردد وعازم زوریخ میگردد.

حقیقت تسخیر لانۀ جاسوسی آمریکا:

یکی از اصلی‌ترین رخدادها یا به تعبیر حضرت امام(ره) انقلاب دوم کشورمان واقعه ۱۳ آبان ۵۸ می باشد،که جزو مظلوم‌ ترین و مهجورترین موضوعات دیده نشده به حساب می‌آید. انقلاب دوم و واقعۀ«تسخیر لانۀ جاسوسی» که درراستای انقلاب اسلامی مردم ایران در سال۵۷ و به نوعی مکمل آن تعبیرمی گردد از موضوعات بسیار مهمی می باشد که تاکنون به طور جدی از حقیقت آن پرده برداری نشده و ماهیت حقیقی این مرکز اطلاعاتی آمریکا که برای ایالات متحده بسیار پر اهمیت می بود آشکار نگردیده است؛

طبق نظر دولت آمریکا در همان زمان که این اقدام را به مثابه شکستن مصونیت سیاسی و تجاوز به حریم سفارت آمریکا که طبق قانون جزو خاک آن کشورمحسوب میشود مطرح کرد و ایران به خاطر این قانون شکنی و تجاوز به خاک خویش محکوم نمود و تقاضای بازگرداندن سریع گروگان ها به آمریکا و اطلاعات بازیابی شده در سفارت گردید،به طور خلاصه در ارتباط با سفارت آمریکا چنین باید گفت: سفارت آمریکا یا به معنای واقعی کلمه لانۀ جاسوسی ،مرکز اطلاعاتی واستراق سمع آمریکا در دوران جنگ سرد می بود که جغرافیای قفقاز ،اوراسیا و کشورهای جماهیر شوروی وآسیا میانه را به طور کامل در چتر اطلاعاتی و جاسوسی خویش قرار داده بود؛

آمریکا به راحتی از این مرکز اطلاعاتی در پوشش سفارت دست نمیکشید ومنتظر بود تا آخرین ساعات ولحظات به اهداف خویش در منطقه بپردازد و دشمن دیرینۀ خود و مراکز هسته ای وتحت سلطۀ آن را رصد وتحت نظر بگیرد و سیاست های آتی خویش را بر اساس این اطلاعات بچیند، این اطلاعات هر ماه توسط سازمان سیا در اختیار رئیس جمهور قرار می گرفت ؛

شرح کامل این موضوعات به طور کامل توسط نویسندگان غربی در کتاب هایی همچون ،دو کتاب ماموریت در ایران به قلم سولیوان و غرور و سقوط به قلم آنتونی پارسونز که در یک کتاب به نام خاطرات دو سفیر به همراه بخش هایی از خاطرات جیمی کارتر سایروس ونس «وزیر امور خارجه آمریکا در دوران ریاست جمهوری کارتر وزبیگنیو برژینسکی جمع آوری شده قابل استفاده می باشد، و واحد اسناد موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی مجموعه اسناد لانۀ جاسوسی که قبل از این توسط دانشجویان پیروخط امام در 74 جلد منتشر گردید ویک جلد آن چاپ نشد، چون حاوی اطلاعات و زندگینامۀ تعدادی از رجال سیاسی است ،بخش هایی عمده ای ازاین کتاب هم اکنون در 8 جلد به بازار نشر عرضه شده است؛علاقه مندان به این موضوع می تواند با مراجعه به این اسناد اطلاعات بیشتری را در مرود وضعیت سفارت آمریکا در ایران بیابند والبته آن دسته از عزیزان که اسناد موجود مورد قبول و پذیرش آنها نمی باشد می تواند به کتابهایی که از نویسندگان آمریکایی وغربی معرفی می گردد رجوع نماید ،البته نگارنده در حال جستجو جهت یافتن حامی مالی جهت تولید مستندی با موضوع لانۀ جاسوسی می باشد که در صورت تولید بسیار مفید و قابل استناد خواهد بود؛

سایروس ونس در کتاب خاطرات خویش چنین نقل میکند:افزون بر سقوط یک متحد، مهم ترین پیامد انقلاب برای امنیت ملی آمریکا از دست دادن ایستگاه های فوق العاده مهم استراق سمع الکترونیک بود،با انحلال دو مرکز مراقبت استراتژیک آمریکا در بهشهر و تنکابن ،موقعیت ایالات متحده در کنترل فعالیت های اتمی شوروی وتحریکات نظامی اش در شمال ایران کاملا تضعیف شده تا آنجا که این مسأله را یکی از دلایل عدم تصویب پیمان سالت2 ،از سوی کنگره آمریکا ذکر میکند.او میگوید،از نظر استراتژیک از دست دادن تجهیزات اطلاعاتی که در شمال ایران داشتیم امکانات ما را برای اطلاع از فعالیت های تسلیحاتی شوروی در زمینه سلاح های استراتژیک و هسته ای کاهش داد واین امر حتی در تصویب قرار داد تجدید سلاح استراتژیک با شوروی از طرف سنای آمریکا مشکلاتی را پدید آورد.

جرج لونچافسکی در کتاب روسای جمهور آمریکا و خاورمیانه، ایران را به دلیل امضای پیمان سنتو و موافقتنامه دفاعی دوجانبه ،متحد ایالات متحدۀآمریکا به شمار می آورد ومی گوید بنابر یک اصل کلی هیچ دوستی نباید جاسوسی متحدانش را بکند،این درحالی است که فرد هالیدی در کتاب دیکتاتوری و توسعه سرمایه داری در ایران ضربۀ مهلکی که به واسطۀ انقلاب اسلامی ایران و تسخیر لانۀ جاسوسی «به گفتۀ خودش سفارت آمریکا» به آمریکا وارد گردید را چنین بیان می کند:

ضربه وارده بسیار مهلک بود ،زیرا نه تنها آمریکا پایگاه مهم جاسوسی علیه شوروی را از دست داد،بلکه مهم تر از آن ،منطقه خلیج فارس اکنون بدون یک نیروی مداخله گر ضدانقلابی ،در معرض خطر قرار گرفته و انقلاب ایران برای جنبش های دموکراتیک و انقلابی این منطقه منبع الهام و جنب وجوش تازه ای گردید،ایران با 1200 کیلومتر مرز مشترک با شوروی از مهم ترین نقاطی بود که باید راه توسعه طلبی کمونیستی را سد می کرد؛البته این تمام حقایق لانۀ جاسوسی نبود بلکه هر یک از نویسندگان غربی بخشی را افشا نمودند،بر ای مثال جرج لونچافسکی در ادمه سخنان خود برخلاف دیگر نویسندگان غربی که معتقدند خود آمریکا موضع جاسوسی را به نحو جدی پیگیر بود، میگوید ساواک کار جاسوسی و کسب اطلاعات منطقه را برای سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا «سیا» را انجام میداد؛او در ادامه نظراتش درمورد امتیازاتی که ایران بدون هیچ گونه دریافت امکانات یا باجی در اختیار آمریکا قرار داده چنین میگوید:

1.مبارزه فیزیکی با کمونیسم به شکل جدی در منطقه؛

2. کسب اطلاعات توسط آمریکا از داخل شوروی با نصب ایستگاه های ردیابی سیا بدون دادن امتیاز و پول به ایران؛

3.خرید سلاح و جنگ افزار ها از آمریکا و گردانندگان چرخ اسلحه سازی آن به بهترین نحو به طوری که ایران تبدیل به نخستین مشتری جنگ افزار های آمریکایی در جهان بود؛

4. تهیه کار برای بازنشستگان لشکری و کشوری آمریکا که در نتیجۀ پایان جنگ در ویتنام بی کار شدند،در این مورد شاه بیش از جهل هزار تن از افراد وخانواده هایشان ر ا استخدام کرد؛

5.دادن هر اندازه خدمات و کمکهای مالی به شرکتهای مختلف آمریکایی ومشغول کردن آنها حتی از نوع ورشکسته شان در ایران؛

6.امضای قرار داد بازرگانی با آمریکا جهت خرید کالاهای آمریکایی که حجم مبادلات دو کشور را از مرز پنجاه میلیارد دلار می گذراند وسودهای هنگفتی نصیب آمریکائیان کرد.

در خصوص لانۀ جاسوسی و چگونگی گریختن 6 تن از کارکناک سفارت اقوال بسیاری وجود دارد که اکثریت دلالت به فراری دادناز جانب یک گروه خاص دارد؛اما مااین موضوع همچنان سربسته نگه می داریم و برای آگاهی بیشتردر این حوزه پیشنهاد مطالعه کتب معرفی شده را می نماییم،اما با نقل بخش هایی از خاطرات تونی مندز مامورآمریکایی در مورد حقیقت گریختن 6 کارمند سفارت پرده از دروغ بزرگ فیلم آرگو برداریم؛

موضوع حضورنیرو هایی از جنس مردم ایران که طرفدار آمریکا و حافظ منافع او در ایران بودند و به شدت شیفتۀ قدرت وریاست بودند موضوعی است که در جای جای تاریخ انقلاب برای رخنه و نفوذ استعمارگران بسیار مهم و موثر می بود و همیشۀ این نقش قابل رویت است؛ بنی صدر به گفتۀ اسناد و همین خاطرات تونی مندز یکی از همین افرا د می باشد؛نقش بنی صدر در جریان فراری دادن این 6 کارمند سفارت آمریکایی بسیار پر اهمیت است. مندز یکی از کسانی است که در خاطرات خود مستقیماً به نقش بنی صدر در این جریان اشاره کرده است؛گرچه شواهد تاریخی تاریخی دال بر شرکت داشتن مستقیم بنی صدر در این جریان(لانۀ جاسوسی) وجود ندارد.اما روحیات وطن فروشانه و مماشات صدر با بیگانگان در این جریان ثبت گردیده است؛ مندز در بخشی از خاطرات خود می نویسد:« بنی‌صدر، ‌شخصیت میانه ‌رو در میان سیاستمداران ایران، در آستانه رسیدن به ریاست جمهوری ایران بود و ما حدس می‌زدیم او از امتیازات اقتصادی استقبال کرده و بتواند با چنین پشتوانه‌ای موافقت عناصر تندروی رژیم ایران را [برای تهیه فیلم در ایران] جلب کند.» به این ترتیب مندز مامور سیا توانست مجوز ورود گروه قلابی فیلمسازی را به ایران که در واقع گروهی برای فراری دادن 6 کارمند آمریکایی بود، بگیرد. قرار بود این گروه برای پیدا کردن لوکشین فیلم علمی-تخیلی آرگو به ایران بیایند؛و خروج آنها از ایران به زیرکی و حرفه ای بودن آمریکایی ها برنمی گردد بلکه به گواه تونی مندز نقش موثر امثال بنی صدر در داخل موجبات گریختن از ایران را فراهم نمود؛ در ارتباط با نقش بنی صدر یا قطب زاده اسناد فراوانی در لانۀ جاسوسی وجود داشت که خود شاهد بر این مدعا است که این ها توانستن با حمایت پنهانی به مناصب بالا دست بیابند، و در جهت حفظ منافع آمریکا اقدام نمایند،در اسناد لانۀ جاسوسی از چگونگی آشنایی با این افراد و خیلی از شخصیت های مطرح آن زمان که هم اکنون هم در داخل حضور دارند و مشغو ل فعالیت هستند مدارک فراوانی وجود دارد که برای روشن شدن نقشه های پلید آمریکا درایران پرده بر میدارد؛

و سرانجام پس از به نتیجه نرسیدن تلاش آمریکا برای برقراری ارتباط با ایران وحل بحران از طریق واسطه های مختلف در نیمۀ نوامبر همان سال کارتر دستور داد آمریکا واردات نفت ایران را متوقف کند و در حدود 12 میلیلارد دلار سپردۀ ایران در بانک های آمریکا را مسدود کند،وبسیاری از اقدامات تلافی جویانۀ دیگر که صورت گرفته ،در عین حال دستگاه حکومتی برای بیرون کردن شاه از خاک آمریکا و یافتن اقامتگاهی در خارج برای او وخانواده اش دست به تلاش های فروانی زد؛

19 ژانویۀ 1981 ایران موافقت نمود تا گروگانها را آزاد نماید اما آزادی آنها را تا ساعت 30/12 روز 20 ژانویه به تاخیر انداخت یعنی نیم ساعت پس از آنکه کارتر سمت ریاست جمهوری را ترک کرد؛

نقد فیلم :

پیش از هرچیز باید به رسم ادب به جناب آقای بن افلک تبریک گفت به واسطۀ خوش ذوقی وسلیقه ای که به خرج داده در ساخت این فیلم که حداقل آن، این است که تماماً منطبق با گفته های تونی مندز میباشد؟، و نوید این را به بن افلک داد که مطمئن با شد،که فیلمش یکی از نامزد های حتمی جایزه اسکار سال 2013 در رشته های مختلف می باشد؛

 

بن افلک نویسنده ،کارگردان وبازیگر یکی از چهرۀ های مطرح هالیوود می باشد،او در مقام بازیگرسابقۀ حضور درفیلم های مطرحی همچون پرل هاربر،کمپانی،آرمگدون،شکسپیرعاشق،ویل هانتینگ نابغۀ را دارد؛ ودر مقام کارگردان سه اثر مطرح و پرفروش داشته،اولین کاراو «از دست رفته عزیزازدست رفته» که با بازی کیسی افلک ادهریس،مورگان فریمن، فیلم بسیار زیبا از کار درآمد اودر این کار قدرت نویسندگی و کارگردانی خویش را به رخ کشید فیلم با بودجۀ 18 میلیون دلاری به فروش 34 میلیون دلاری رسید،این آغاز خوبی برای او در کسب سرمایه وارتقاء بعد تجاریِ فیلم هایش بود،فیلم بعدی او« شهر»،که از روی رمانی به نام شاهزاده دزدان نوشته چاک هوگان اقتباس گردید, که بار دیگر درمقام نویسنده و کارگردان ظهور کرد و بازی قابل قبولی را ارائه داد،اما بیش از بازیگری در این فیلم اثبات گردید یک فیلمساز صاحب فکر و خوش آتیه قوی می باشد؛او در این مرحله از دورۀ فیلم سازی خویش با بودجه 37 میلیون دلاری به فروش فوق العاده 152 میلیون دلاری رسید،با این موفقیت در گیشه اثبات نمود که در مقام کارگردان پول سازتنها بعد آرتیسیکال وتکنیکی آثارش بر دیگر ابعاد فیلم هایش نمی چربد، ودر این فیلم در کنار بازیگران مطرحی همچون جرمی رنرکه با بازی درفیلم جدید میراث بورن جای مت دیمون راگرفته ودرشمارۀ آینده ماموریت غیرممکن جای کروز رامی گیرد وجان هام و و ربکا هال به عنوان نقش اول این فیلم خوش درخشید،فیلم بعدی او آرگو است،بار دیگر در مقام کارگردان و بازیگر ظهور می کند اما وجه تمایز این فیلم داستان و موضوع بسیار مهم اش میبود که موجب گردید، بن افلک از غالب پیشین خویش خارج گردد و پا به مرحله جدیدی از دوران حرفه ای خویش بگذارد،داستان این فیلم براساس یک داستان واقعی است اما فیلم نامه زیاد پایبند حقیت نبوده و دچار انحراف های همیشگی و آمیختگی میان حقیقت و وهمُ و خیال نویسنده وکارگردان گردیده، اینکه با جسارت بگوییم بن افلک یک ستارۀ است در رشتۀ بازیگری واو را درحد استارهایی همچون دیکاپریو یا برادپیت دانست کار بسیار دشواری است. گرچه بعد از سه دهه فعالیت حرفه ای در هالیوود خود را به خوبی دربازیگری اثبات کرده، اما به جرأت می توان گفت دراین فیلم واقعاً به خوبی نقش تونی مندز را زندگی کرده است ولی نقطه عطف این فیلم فیلم نامۀ قوی و کارگردانی زیرکانه و هوشمندانۀ آن است بدون شک این فیلم در رشته های مختلف از جمله بازیگری کارگردانی و فیلم نامه نامزد جایز اسکار خواهد بود؛

 

آرگو نام کشتی بود که آرگوس به کمک آتنا ساخت و یاسون و آرگونات ها برای یافتن پشم زرین توسط آن سفر کردند،هرکول ،اورفئوس ،هولاس و بسیاری از پهلوانان یونان سوار براین کشتی به سرزمین های ناشناخته که موطن دیو و اهریمن است می روند تا پس از طی مصائب بسیاری، گمشدۀ خویش که همان پشم زرین باشد را بیابنداین گروه تحت حمایت خدایان المپی و یونانی دارای قدرت های خارق العاده نیز می باشند،فیلم آرگو هم با اقباس از همین داستان پهلوان و رب النوع ،یونانی مآب خویش را که از شریف ترین مردمان آمریکا ست عازم سرزمینی که هزارن بارهولناک تر و دهشتناک تر از مکان هایی است ،که هومردر اودیسه آورده است می گردد، تا این بار گمشده هایی به مراتب با ارزش تر از پشم زرین را ازسرزمین شیاطین نجات دهد وآن چیزی نیست جزء مردم فوق العاده خیرخواه ومتمدن آمریکا؛این نشان میدهد که تا چه حد هالیوود متعهد به شکل دادن داستان عین وقایع تارخی یونان است، تا پایبندی به داستانی که در واقع رخ داده و یک جاسوس آمریکایی ثبتش کرده است؛

ابتدا هشدار جدی به همۀ آنهایی بدهم که فکر خدمت نوکری برای آمریکا دارند،بدانند که محمد رضا پهلوی که آنقدر شیفتۀ زندگی آمریکایی و فرهنگ وتمدن آن بود که در خاطراتش ثبت گردیده که می گفت اگر دوبارۀ زنده می شدم دوست داشتم یک کابوی و مزرعه دار آمریکایی می شدم ونقل شده اصلاً ایرانی ها را آدم حساب نمی کرد و خود را یک آمریکایی می دانست و خلاصۀ کلام شاید بتوان گفت در تاریخ ایران هیچ کس به مانند او به آمریکایی ها خوش خدمتی نکرده است گوشه ای از خدمات بیدریغ ایشان را در بالا آوردیم ،در ابتدای فیلم به او لقب دیکتاتور داده می شود، پادشاه ظالم و جباری که تنها به فکر عیاشی و خوش گذرانی خویش بود،خوب البته پر بیراه نگفته اند اما از یک دوست وارباب بعید است که نسبت به بندۀ مطیع خویش چنین رفتاری نماید،البته در جاهایی ازفیلم به خدماتی که او کرده از جمله مسئلۀ فمنیسم و مدرن کردن جامعه اشره میگردد،نکتۀ جالب فیلم این است که درآغاز نیمۀ دوم فیلم در دیدار تونی مندز با یکی از ماموران سیا که همراه محمد رضا پهلوی در هنگام گریختن بود،این طور وضعیت محمد رضا را هنگام فرار تعریف میکند عین دیالوگ را ما آوردیم،شاه با یه هواپیمای بوئینگ 747 فرار کرد که اون قدر پر از شمش طلا بود که به زور از زمین بلند شد، این رو نقل کردم به این جا برسم چندی پیش یکی از شبکه های فارسی زبان مستندی به نام از" تهران تا قاهره" را باحضور فرح پهلوی پخش میکرد که در اون مجری همین موضوع رو مطرح کرد که آیا شما هنگام خروج جواهرات قیمتی پول وطلا فراوان از ایران خارج کردید،درجواب فرح این موضوع را دروغی از جانب حکومت ایران دانست و گفت ما فقط به اندازۀ نیاز برداشت کردیماین موضوع تا چه حد با حقیقتی که اربابان واقعی خاندان پهلوی و اَیادی شان در این فیلم افشاء میکنند مطابقت داره؟، شاید به قول فرح پهلوی که ،ایران این دروغ را به اونسبت داده ،شاید هم این فیلم نیز با حمایت ایران ساخته شده باشد!

اگر بخواهیم به طور خلاصه از تولید چنین فیلمی پس از گذشت بیش ازسی سال از واقعۀ تسخیر لانه جاسوسی،و پخش آن در چنین موقعیتی پرده برداریم، می توان چنین گفت سال گذشته ما شاهد تسخیرسفارت رژیم غاصب صهیونیستی درمصرتوسط انقلابیون بودیم در آذر ماه نیز ما شاهد تعطیل شدن سفارت آمریکا در قاهره وتعلیق در فعالیت های این سفارت بودیم که تولید این فیلم شاید هشدار جدی جهت پیشگیری از وقایع غیر قابل پیش بینی جامعۀ انقلابی مصر باشد؛

 

و اخیراً شاهد تعطیلی سفارت کانادا در تهران نیز بودیم، البته با نیم نگاهی به تاریخ انفلاب اسلامی شاهد موضوع بسیار مهم تر و حیاتی تر خواهیم بود، که از همان ابتدا مسأله و بحرانی بزرگ برای ایالات متحده میبود،آن هم مسئله رابطۀ با ایران وبی نتیجه ماندن تحریم ها که از همان اولین روزهای پیروزی انقلاب بر علیه ایران اعمال شد،که این خود نقطۀ آغازی و سکوی پرتابی بود برای ایران جهت خارج شدن از فضای ملتهب و وخیم پیش از انقلاب و ورود به یک دوران عالم ساز که ایران خود مبدع آن بود و همچنین برای دیگر کشور های منطقه که امروز تبدیل به یک انقلاب از جنس انقلاب ایران شدند و رشد بین الملی ایران در عرصه های مختلف.

آمریکن اینتر پرایز نوشت: تحریم ها رو به شکست است و ایران در دوران زمامداری اوباما،بیش ازتمام سی سال پس از انقلاب اسلامی دربرنامه های هسته ای خویش پیشرفت نموده،و سیاست های بی نتیجه و منفعلانه اوباما هزینه های گزافی را به آمریکا تحکیل کرده است.

اندیشکده «امریکن اینترپرایز» در مقاله‌ای به قلم «مارک تیسین» در خصوص «شکست سیاست‌های خارجی اوباما» با اشاره به انتقادات شدید «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه دولت «بوش پسر» مبنی بر ناموفق و غیرموثر بودن سیاست‌های خارجی اوباما، ناکامی‌های عمده او را طی سه سال و نیم اخیر برمی‌شمرد و با ذکر شکست آمریکا در عراق و بدهی: «ما نمی‌توانیم نسبت به رهبری و سردمداری خود در جهان بی‌تفاوت باشیم و شما نمی‌توانید این‌چنین منفعلانه و در حاشیه، ایالات متحده را رهبری کنید»تعلل و بی‌میلی اوباما به پیشتازی در صحنه جهانی و عملکرد بی‌نتیجه او در عرصه سیاست‌خارجی در سه سال و نیم اخیر، برای آمریکا بسیار گران تمام شده. از نظر او شکست‌ها و ناکامی‌های او در عرصه‌های همچون رشد هسته ای ایران،درماندگی آمریکا در مسئلۀ سوریه، شکست های پیاپی ارتش، حضر حزب الله در آمریکای لاتین ، سفر رئیس جمهور مصر به ایران شواهدی از سیاست های اوباما در طرح صلح خاورمیانه است؛

بن افلک»در ارتباط با موضوع فیلم خود گفته بود: با وجود آنکه بیش از 30 سال از موضوع فیلم می‌گذرد ولی ادامۀ اختلافات میان ایران و جهان غرب باعث شده تا این فیلم تازگی خود را از دست ندهد؛ وی افزود: روابط میان ایران و غرب تغییرات بسیار جزئی کرده و این باعث می‌شود ما امروز نیز درگیر فضایی مشابه آنچه که در گذشته بودیم، باشیم؛

هشداری که فیلم به هم پیمانان خویش در قبال موضعشان نسبت به ایران میدهد دو وجهی است،که ایران با تمام پیشرفت ها در تمامی حوزه های علمی هنوز با ایران سی وچند سال پیش از لحاظ فرهنگی تفاوتی نکرده است،دوم این که آمریکا که متمدن ترین کشور جهان و رهبر نظام جدید در عالم میباشد نتوانسته با این کشور کنار بیاید چه برسد دیگر دولتها وملتها اگر چه پیام فیلم پیروزی آمریکا را به همراه دارد اما فیلم به خوبی توانسته است توسط موسسات استراتژیک آمریکایی با زمان ومقعیت آمریکا در عرصۀ بین الملل هماهنگ و به روز گردد،جایگاه آمریکایی را ارتقد بخشد؛با نقل بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در مورد آمریکا ماهیت پیام این فیلم را به خوبی خواهیم شناخت: امروز آمريكا همه قله‌هاي سياسي دنيا رافتح كرده جز اين يكي (اشاره به كشورمان). اميدوار هم نيستند اين قلعه را فتحكنند؛ به همین دلیل از رابطه کشورهای غربی از طیق تبلیغات جلوگیری میکنند؛

جهت دار بودن رسانه ها علی الخصوص سینما موضوعی غیر قابل انکار که در مسیر شکل دهی نحوۀ نگریستن به رویدادها جهانی و فهم آن بسیار موثر می باشد،که با تکیه بر اساس و بنیان رسانۀ مدرن که نظا پیام مدار مبتنی به تکنولوژی می باشد ظهور میکند،در چند سال اخیر فیلم های ضد اسلامی و ضد ایرانی شمایل جدیدتری در نحوۀ برخورد بادشمن دیرینۀ خود پیدا کرده است؛ به نحوی که کمتر به شکل مستقیم به این مسئله می پردازد؛بلکه به نوعی دیگر با شکل دهی وسامان دهی باورهایی نو، که دقیقاً در برابر تفکرات اساسی این جبهه قرار دارد،قد علم نموده؛ فیلم طلوع سیارۀ میمون ها ساختۀ روپرت وایت میباشد،روپرت وایت که پیش از این به عنوان فیلم ساز مستقل معروف بود اینک با ساخت این فیلم برای کمپانی فاکس قرن بیستم ،بار دیگر نشان داد که فیلم ساز مستقل در هالیوود شوخی بیش نیست؛«طلوع سیارۀ میمون ها» فیلمی بسیار خوش ساخت و پرهزینه که با به کار بردن سیستم موشن کپچر توانست نسبت به نمونه های قبلی خود بسیار چشمنواز تر ظهور کند و مورد استقبال قرار گیرد و به فروش 481 میلیون دلاری دست پیدا میکند، اساساً فیلم بر پایه نظریه داروین است ولی این فیلم از خیزش و انقلاب غریب الوقع گروهی از حیوانت متعارض که از آبشخور فرهنگی و تمدنی غربی به رشد نسبی رسیده اند سخن میگوید و در پایان نیز این انفجار از درون محل زایش و رشد ونمو آنها یعنی یکی از شهر متمدن آمریکا سانفرانسیسکو آغاز می شود و در سکانس پایانی سزار(رهبر میمون ها) به بالای بلندترین درخت جنگل سرخ رفته و دوربین با عقب رفتن و بازوایه ای از پشت سر ،همراه با میزانسنی که در جلوی همۀ میمون هاست گویا از نبردی و خاموش وایستادگی آنها در برابر تمدن مدرن سخن میگوید، ، البته اصل این موضوع بسیار غیر قابل واقع و دور از ذهن به نظر می آید، اما اینکه منظورازنهفتن چنین مفاهیمی در درون فیلم هایی به این شکل چیست،و چرا ها با اعمال نظر موسسات استرتژیک و تحقیقاتی و شرق شناسی آمریکایی به روز می گردد،سئوالی است که شاید بعدها به پاسخ آن برسیم؛

براساس(نظریۀ کاشت)تئوری کولتیویشن رسانه ها در تبیین ،فلج کنندگی افکارو یا اغواگری تدریجی و سامان دهی آگاهی عمومی نقش کلیدی را ایفا می کند،و به راحتی قدرت تغییر و مسیردهی جدید در نوع نگرش ها و تفکربه موضوعات مهم زندگی ،جهانی میگردد؛

درفیلم آرگو ما با مردمان روبرو هستیم که اکثرشان برخلاف عقاید تند و خشن شان در دانشگاه های آمریکایی و غربی تحصیلکرده اند و موجودات باهوشی می باشند،با سرزمینی روبرو هستیم با قوانین جنگل وار،که سازگاری با این محیط کاری بس غیر ممکن است و بقا برای غیر ایرانیان بسیاری دشوار است، که ورود هر غیر ایرانی به آن همراه با یک حس نوستالوژِ همراه است که البته باید آن را فقط حس غربت نَنامید زیرا تجربۀ حسی است که تنها دراین سرزمین انسان بدان دست می یابد،و حاکمیت بنیادگان افراطی،و مهمترین وعمومی ترین خصیصۀ این مردمان جانی وخونریز بودن،که امری طبیعی برای آنها محسوب می شود؛

همان طور که پیش ازاین نیز اشاره شد داستان فیلم آرگو خود را بیشتر وامدار به اصل اساطیری وتاریخی خویش میداند تا واقعۀ سال 1358، مندزدر خاطرات خویش ازخوشرویی ماموران فرودگاه مهرآباد یا کمک یک ایرانی در تهران برای پیدا کردن یک نشانی به خود یاد می کند. و تصویری دور از واقعیت را ارئه نمی دهد ،با وجود این اعتراف های صریح مندز به برخورد خوب ایرانی ها در تهران باز فیلم آرگو پر است از خشونت،رفتارهایی که در جلوی سفارت در بازار در فرودگاه به زننده ترین شکل ممکن به تصویر کشیده میشود وجه اشتراکی که در میان مردم ایران تقریباً یک خصیصه مشترک محسوب میگردد، تصویری که فرسنگ ها از واقعیت ایران و همچنین رویداد 13 آبان فاصله دارد و با خاطرات مندز نیز همخوانی ندارد؛

از ثانیه های آغازین در فیلم موضوع وحشی گری و به دور از تمدن بودن ایرانی ها وتمدن پارس در تصاویر به وضوح قابل رویت است سرزمینی که در آن خشونت و خونریزی ، یک موضوع عادی و همیشگی در تاریخ آن بوده است؛

تونی مندز بعد از دیدن بخش هایی از فیلم نبرد در سیارۀ میمون ها چگونگی راه فراری دادن 6 کارمند محبوس در خانۀ سفیر کانادا در ایران به ذهن او خطور می کند,او در سکانس بعدی با پیشنهاد این که ما در پوشش یک گروه فیلم سازی کانادایی که در جستجوی یافتن محل فیلمبرداری اند می توانیم برای ساخت فیلم علمی تخیلی که نیاز به مکان های عجییب وغریب دارد به استانبول مصر وایران « که پر است از این مکان ها» سفر کنیم با طرح این موضوع دیگر ماموران اطلاعاتی را با این که تنها راه ورود ما به چنین سرزمینی که ذات و شاکلۀ اصلی آن کاملاً مطابق با چنین داستان هایی است موافق می گرداند، و مقدمات ورود را بدون دخالت سازمان سیا خود مهیا میکند؛

 

آغاز فیلم با تجمع مردم ایران همراه است که در پشت در سفارت آمریکا در حال شعار دادن و آتش زدن پرچم آمریکااند، در این سکانس اوج نفرت ممکنه ملت ایران از آمریکا را به تصویر می کشد و در کنارش تصاویری از کارمندان سفارت که نگران وضعیت بغرنح هستند و از شرایط غیر ایمن سفارت صحبت می کند اغراق هایی که این فیلم دارد از همان ابتدا آغاز می گردد تصویر گروهی از مردم را نشان میدهد که دارای یک بعد مشترک هستند وآن در ظاهرشان هویداست بنیادگرایان افراطی که همگی آماده حمله به سفارت هستند در حالی که در تاریخ انقلاب حضور مردم از هر نوع گرایش و تیپ فکری در لحظه به لحظۀ انقلاب ثبت گردیده و بخشی از این اسناد توسط خبرنگاران و عکاسان وفیلمسازان غربی به تصویر کشیده شده،اولین سئوالی که در ذهن بیننده شکل میگیرد،چرا آمریکا تا این حد در نزد مردم ایران منفور است، اینکه چرا منفور است را بن افلک به خوبی توانسته با ترسیم حال وهوای ایران پاسخ گو باشد،با نشان دادن باورهای ایرانیان با اشاره به رهبران این مردمان وحالو هوای جامعه شان و سبک زندگی ایرانی؛

این که حقیقتاً آمریکا چرا اینقدر درنزدمان منفور است سئوالی است که پاسخ آن از حوصلۀ این بحث خارج است فقط به طور سربسته و تیتر وار می توان علت های این موضوع راچنین طرح کرد:پیش از انقلاب ما شاهد این وقایع از جانب آمریکا بودیم: کودتای 28 مرداد سال 1332 و بازگرداندن شاه نوکر خود به ایران ،نقش امریکا در تشکیل و تقویت ساواک،،سرکوب و آزار و شکنجه ی تظاهر کنندگان انقلاب اسلامی ایران و به شهادت رساندن صدها هزار نفر،حضور و مداخله مستقیم در همه شئون و امور داخلی ایران،

پس از انقلاب:حمله به هواپیمای غیر نظامی وقتل 290 غیر نظامی ایرانی،نگه داری میلیاردها دلاراموال ایران ،حمایت از تجزیه طلبی و تروریسم ،جاسوسی و مداخلات سفارت امریکا ،حمله طبس ،کودتای نوژه ، مشارکت نظامی مستقیم آمریکا در مخاصمه علیه ایران ،تحریک عراق به حمله نظامی به ایران و اقدامات جانبدارانه امریکا به نفع عراق در طول جنگ کمک‌های مستقیم آمریکا به عراق، تجاوز به حریم هوایی ایران ، فشارها و تحریم‌های اقتصادی ،تلاش برای جلوگیری از دستیابی ایران به دانش و فناوری هسته‌ای، راه اندازی جنگ ژئوپلیتیک( محروم ساختن ایران از مزایای ناشی از موقعیت) بر ضد ایران، اختصاص بودجه برای براندازی جمهوری اسلامی ایران ، دخالت امریکا در انتخابات ،تلاش های فراوان جهت مانع شدن ایران از رسیدن به انرژی صلح آمیز هسته ای،تهدید ابران به حملۀ اتمی؛ البته جنایات ا»ریکا درعرصۀ داخلی ایران قبل و بعد از انقلاب بیش از این هاست که بنده گو شه هایی از آن را ارائه کردم،

و نقض حقوق بشر امریکا در عرصۀ بین الملل: مهمترين موارد نقض حقوق بشر توسط آمريكا عبارتند از اهانت به مقدسات، اهانت به اديان مختلف و حتي كتب مقدس آسماني مخصوصا قرآن كريم به بهانه آزادي بيان!!!حمایت از جنایت های اسرائیل و نقض حقوق مسلم مردم فلسطین،ورود به حریم خصوصی افراد از طریق شنود یا رصد کردن کاربران اینترنت در عرصۀ جهانی و تبدیل اینترنت به یک ابزار جاسوسی ،حضور نظامیان آمریکا در غالب دفاع از حقوق آمریکا و حفظ دموکراسی در مناطق مختلف جهان،نقض حقوق زنان و کودکان وفحشای گسترده در میان زنان وکودکان آ»ریکا،شکنجه های جسمی روحی وجنسی که در زندان ها گوانتانامو و عراق بسیاری از کشور های مختلف جهان که طبق گزارش ویژه سازمان ملل متحد به صورت روزانه صورت می گیرد،نقض گسترده بومیان آمریکا سرخ پوستان که مستند به گزارشات خودشان است،و بسیاری از موارد مشابه دیگر از جمله مسائلی است که در آمریکا به گونه ای واضح جاری است؛

این که چرااین موارد هرگز به طور دقیق دیده نشد،مسئله ایست که هم اکنون بدان پاسخ نخواهیم داد؛

امام راحل(ره) درصفحه‌420 جلد يكم صحيفه نور اينگونه مواضع ما را نسبت به امریکا روشن مي‌نمايد: " آمريكا از شوروي بدتر، شوروي از انگليس بدتر، انگليس ازهردو بدتر،همه از هم پليد‌تر، لكن امروز سروكار ما با آمريكا است؛و ما نباید کوتاه بیاییم؛"

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی های مختلف خویش در نقاط مختلف کشور در ارتباط با ماهیت حقیقی آمریکا و علت قطع ارتباط و نفرت ملت ایران از آمریکا چنین میگویند:آمريكا با خوي سيادت طلبي‌اش به دنبال ايجاد نظم نوين جهاني با محوريت خودش مي‌باشد. مسئله‌اي كه جمهوري اسلامي ايران كاملا با آن مخالف است؛

آمريكا در طول تاريخ مشوق كشتارهاي جمعي مردم در نقاط مختلف از جمله ايران بوده است؛

سرنگون كردن هواپيماي مسافربري ايران در اوج رذالت ودنائت سندي گويا براي دشمني و خونخواري آمريكاست؛

دولت آمريكا مظهر كامل فعاليت تروريستي و گسترش تروريسم در عالم است كه لطمات آن را نيز كشور ما به خود ديده است؛

ما با آمريكا كنارنخواهيم آمد:‏‏" امروز سياست‌هاي استكباري وسياست شناخته‌ شده‌ آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران، بر روي نقاطي تكيه دارند كه درست آن نقاط قوت ماست؛ يعني آن چيزهايي است كه نقاط قوت نظام ما و نظام ديپلماسي ماست. آنها روي اين موارد تكيه دارند و مي‌خواهند اينها را تضعيف كنند و از دست نظام خارج نمايند. لذا به هيچ وجه نمي‌شود با آنها كنار آمد و نرمش نشان داد؛

جدای از اتفاقات تاریخی و نظر امام راحل و رهبر عزیز انقلاب بسیاری از خبرگزاری ها مانند روزنامۀ کریستین ساینس مانیتور و پایگاه خبری ویلسون کانتی نیوز به موضوع ایران تا حدود زیادی نزدیک به حقیقت می پردازند، چرا آمریکا منفور است یکی از تیتر های خبری این مراکز اطلاع رسانی بوده،و تاحدود زیادی نیز بسیاری از حقایق در ارتباط با ایران هم اکنون پخش گردیده است، که دیگر به نقل آن دراین مجال نمی پردازیم؛

فیلم آرگو یک بازخوانی تاریخی به نحو کاملاً منطبق با ایدئولوژی آمریکایی وامروزی که کاملاً با اندیشه های سیاسی آمریکایی به روز گردیده است،چینش و طراحی نموده؛رویدادها به خوبی با جنجال های تبلیغتی در قبال ایران وضعیت کنونی ایران هم آهنگ است؛ سِندی بارنز نویسندۀ گاردین در مورد فیلم می نویسد:حجم بار تبلیغاتی موجود در فیلم نامه کل آن را غیر قابل اعتماد کرده، آرگو در آفرینش تصویر دروغین از جامعۀ ایران بسیار موفق عمل کرده است ،پیام فیلم گویا این است که ایران دارای جامعه ای با قوانین و ظاهری جنگل واراست که قدرت و حکومت در اختیار بنیاد گرایان به شدت افراطی است،سازگاری ونفوذ به این سیتم امری غیر ممکن است اما برای آمریکا ومامور آمریکایی هرغیرممکنی ممکن است،درفیلم زمان ومکان بی ثبات ومتزلزل به نظر میرسد وزمان هر لحظه ممکن است آبستن واقعۀ غیر قابل پیش بینی و دور از انتظار باشد؛رویدادها و پیرنگ های فیلم نامه بسیار دقیق است و در عین اینکه به طور کامل بازآفرینی نگردیده است اما پایبند به اصل تئوری و نظری است که غرب به جوامع اسلامی علی الخصوص ایران دارد و اطلاق میکند؛

در پرده اول فیلم می توان گفت داستان به خوبی طرح میگردد وهدف اصلی به خوبی مشخص می شود، شاید بتوان گفت ضرباهنگ فیلم و اندک استعدادی که افلک در خلق شخصیت ها و صحنه ها به خرج داده واقعاً باعث توجه به این فیلم چه در داخل و چه در خارج گردید،حقیقتاً ترسیم زیبای موقعیت ها و خلق شخصیت ها که با بازی های بسیار عالی شکل گرفته واقعاً بی نظیر بوده ،و در تمام آثاری که هالیوود تاکنون در حوزۀ ایران هراسی داشته،

چنین چیزی به چشم نخورده است،رفیع پیتز یکی از همین بازیگران ایرانی الاصل می باشد در نقش کارمند کنسولگری ایران در
برچسب‌ها:

+ نوشته شده در  جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:59  توسط فرزاد  

سلام

 

 

 

  

به وبلاگ ۞ آنتی فراماسونی ۞ خوش آمدید

 

 

 

 

                                                                                                                             

 



برچسب‌ها:
+ نوشته شده در  شنبه 30 دی 1398برچسب:,ساعت 18:28  توسط فرزاد  

صفحه قبل 1 صفحه بعد